چکیده: قرآن، كتاب آسمانى و حبل المتين هويت بخش مسلمانان در طول تاريخ است. در باور پيروان دين اسلام، اين كتاب، دستورنامهاى غنى و ارزشمند براى تربيت همه جانبه انسان در عرصههاى فردى و اجتماعى و در همه زمانها و مكانها، و از جمله در دوران معاصر، است. لكن اثبات اين امر و دفاع از آن نيازمند توجه به نكتهها و مباحثى است كه نوشتار حاضر عهدهدار بررسى برخى از آنهاست. مفروض و مدعاى اين مقاله آن است كه بدون توجه به اين نكتههاى كليدى، فرايند پژوهش درباره توانايى قرآن براى پاسخگويى به نيازهاى جامعه معاصر، و دفاع از اين امر، با سختىها و اشكالهاى فراوان روبرو خواهد شد. در نوشتار حاضر، با رويكردى نظرى - كاربردى، پس از تبيين ضرورتهاى بحث، برخى از نكته هايى كه در بررسى و تحقيق پيرامون موضوع زندگى و زايندگى قرآن در دنياى امروز توجه به آنها لازم است بيان خواهد شد. اين بايستهها در ذيل عنوانهايى چون موضوعشناسى، قرآنشناسى، مخاطبشناسى، روششناسى، و آسيبشناسى صورت بندى شده است.
كليد واژهها: قرآن، قرآن و دنياى معاصر، قرآن و انسان امروز، ضرورتها و بايستهها، دفاع از قرآن، بايستههاى قرآن پژوهى.
تاريخ زندگى بشر همواره شاهد بروز و ظهور اديان و مذاهبى بوده كه هر يك داعيه نجات انسان و رستگارى او را داشتهاند. همان گونه كه ژان ژاك روسو، فيلسوف و متفكر معروف فرانسوى (1778-1712 م( گفته، جامعهاى تاكنون وجود نداشته يا پايدار نمانده كه مذهب اساس آن نباشد.1
آموزههاى برخى اديان به صورت مكتوب ارائه شده و به كتاب دينى پيروان ايشان تبديل گشته است. در اسلام، قرآن كريم، كتاب آسمانى مسلمانان و منشور ذوى الابعادى است كه در سلوك علمى و عملى آنان نقشى به سزا و غيرقابل انكار داشته است. اين كتاب در باور مسلمانان، معجزهاى است جاويد، خالى از نقص و عيب، كه بين ماده و روح سازگارى افكنده و هم به دنيا توجه داشته هم آخرت؛ هم در زمان خود توانسته و هم در زمان ديگر مىتواند انسان هايى بزرگ را در دامان خويش پرورش دهد.2
يكى از مهمترين موضوع هايى كه توجه به آن براى همه علاقمندان به قرآن در عصر حاضر، ضرورى است، مسئله نسبت اين كتاب آسمانى با انسان معاصر و بهرهگيرى از آن در جهان كنونى است. با توجه به اهميت اين موضوع، نوشتار حاضر با رويكردى نظرى - كاربردى، به دنبال واكاوى برخى از مباحثى است كه در اين زمينه مىتواند راه گشا باشد. مدعاى اين مقاله آن است كه هر گونه تلاش علمى و عملى درباره قرآن و جامعه امروز به شرطى قرين موفقيت خواهد بود كه برخى نكتههاى مهم مورد توجه قرار گيرد؛ نكته هايى كه مىتوان آنها را در ذيل دو عنوان ضرورتها و بايستهها صورت بندى نمود:
چه ضرورت هايى ما را وا مىدارد كه از موضوع «قرآن و جهان معاصر» سخن به ميان آوريم؟ به نظر مىرسد در پاسخ به اين پرسش بتوان موارد زير را مطرح كرد:
1- دفاع آگاهانه از قرآن
ادعاى حيات و زايندگى قرآن و داشتن پيام براى جامعه معاصر وقتى مورد قبول واقع مىشود كه بتواند از پشتيبانى استدلالهاى منطقى و عقلانى و شواهد تاريخى بهره گيرد. كوتاهى در چنين امرى موجب قوت گرفتن ابهامها، سؤالها و شبهههايى مىشود كه درباره قرآن و توانايى آن براى انسان امروز مطرح شده و مىشود و از طرف ديگر زمينه دفاع آگاهانه و قابل قبول از قرآن را كم رنگ مىنمايد.
گر چه مسلمانان به طور معمول به كتاب دينى خود ايمان دارند ولى از آنجا كه آگاهىهاى دينى همه آنها در يك سطح نيست، هم در بهره بردن از آموزههاى اين كتاب، و هم در ايمان به آن و دفاع از كاربردهايش گاه با ضعفهاى جدى دست به گريبان اند. تبيين جايگاه قرآن در دنياى امروز و كاويدن سويههاى مختلف آن، مىتواند عقبه اعتقادى مسلمانان را تقويت كرده و ضمن استحكام بخشيدن به مبانى باورهاى آنان، ايشان را در دفاع از كتاب دينى شان يارى گر باشد.
به خاطر ارتباط اسلام با قرآن، طبيعتاً بخشى از توان مدافعان دين در عصر حاضر بايد مصروف دفاع از قرآن شود. دفاع از قرآن در واقع دفاع از اصل دين و باورهاى دينى نيز هست.
انديشمندان دلسوز و آگاه، به حكم عقل و دستور شرع، نه تنها موظف به نجات خويشتن، كه مسئول كمك به رهايى انسانهاى ديگر از دام زندانهاى فكرى و اسارتهاى عقيدتى نيز هستند. بخشى از اين مسئوليت، از منظر بحث حاضر، مسئول بودن ايشان در برابر قرآن است. حفاظت از اين كتاب در برابر تحريف و خرافه، همچنين تلاش براى احياى هر چه بيشتر جايگاه آن و كوشش جهت صيد گوهرىهاى هدايت و بهروزى جامعه معاصر از درياى مواج قرآن، افزون بر آنكه گام برداشتن براى ايفاى اين مسئوليت است، زنده نگاه داشتن كتابى است كه پيشوايان دينى آن را جلوه گاه خدا، راه نجات، شفاى تن و جان، عميق و زيبا و كتاب انس دانستهاند.3
آنچه گفته شد بيان گر اهميت موضوع و «چرايى» توجه به آن بود، ولى سويه ديگر بحث، مسئله «چگونگى» تبيين زندگى و زايندگى قرآن در دنياى امروز است. در اين قسمت بايستهها و ساحت هايى كه براى وصول به مقصود بايد مورد توجه قرآن باوران و قرآن پژوهان قرار گيرد در ذيل عنوانهاى زير صورت بندى مىشود:
برخى از نكته هايى كه در ذيل بحث موضوعشناسى قرار مىگيرد عبارت است از:
وقتى سخن از قرآن و جامعه يا انسان معاصر به ميان مىآيد پرسش هايى از اين دست را بايد مورد توجه و بررسى قرار داد: مقصود از «جامعه» چيست؟ يك جامعه خاص يا جوامع اسلامى، يا همه جوامع؟ وجه تمايز دنياى امروز با دورههاى پيشين كدام است؟ مفهوم «معاصرت» چيست؟ شروع دوران معاصر از چه زمانى است؟ چه عواملى باعث اين مرزبندى زمانى شده است؟ همچنين از آنجا كه موضوع قرآن و جهان معاصر با بحث نسبت قرآن با «زمان» نيز پيوند دارد. از اين رو، بررسى اين موضوع هم داراى اهميت است. در اين راستا پرسشهاى فراوانى مطرح است از جمله آنكه:
1- بازتاب فرهنگ زمانه عصر نزول، در قرآن به چه اندازه بوده و امروزه با توجه به تحولات عظيم فرهنگى كه در جهان معاصر پديد آمده چگونه مىتوان از اين كتاب استفاده نمود؟
2- مفهوم فرا زمانى و فرا مكانى بودن قرآن چيست و اين امر را چگونه مىتوان تبيين كرد؟
3- براى اثبات جاودانه بودن آموزههاى قرآنى، آيا علاوه بر استدلالهاى درون دينى، مىتوان از ادله برون دينى هم كمك گرفت؟ آنها كدامند؟
4- از آنجا كه قرآن از سوى پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم به زبان عربى بيان شده و طبيعتاً الفاظ آن مىتواند بار معنايى و حدود واژگانى آن زبان را داشته باشد، امروزه چگونه مىتوان از روزن اين زبان به محتوا و مدلول هايى كه بر پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم وحى شده پى برد؟
در تحقيقهاى علمى و اجتماعى همواره بايد به جايگاه هر بحث در بين بحثها و موضوعهاى مرتبط با آن توجهى تام داشت. بحث از قرآن و جامعه معاصر نيز از اين قاعده بيرون نيست. در اينجا هم بايد به موضوع هايى چون اسلام و جهان معاصر و از آن بالاتر و عامتر، دين و جهان معاصر، دين و مدرنيسم/ مدرنيته يا پست مدرنيسم/ پست مدرنيته توجه كرد. در واقع اين موضوعها با يكديگر در ارتباط بوده و نسبت به يكديگر همپوشانى دارند و هر كدام مىتواند ديگرى را يارى نموده و راه را براى اثبات آن باز نمايند. البته در زمينه نسبت و جايگاه دين و كاركردهاى آن در عصر حاضر نيز نكته هايى فراوان وجود دارد كه بايستى در جاى خود به خوبى مورد كاوش قرار گيرد.4
نكته ديگر در موضوعشناسى، توجه به مباحث نو پيداست. تغيير و تحولهاى انجام گرفته در عرصههاى مختلف فرهنگى، علمى و اجتماعى در دوران جديد و معاصر، باعث گسترش حوزههاى علوم و معرفت و پيدايش رشتهها و شاخههاى نوين در عرصه انديشه ورزى انسان معاصر شده است. اين امر، هر روز پرسش هايى نوين را فرا روى آدميان قرار مىدهد كه بخشى از آنها درباره متون به طور عام، و متون دينى به طور خاص مىباشد. پيدايى و پايانى دانشهايى چون هرمنوتيك و زبانشناسى، با توجه به انديشه كسانى چون پل ريكور، هانس گئورگ گادامر و فرديناند دو سوسور، و شكلگيرى نظريه هايى چون افعال گفتارى، بازىهاى زبانى و فرا روايتها از سوى فيلسوفانى چون جان سرل، لودويگ ويتگنشتاين و ژان فرانسوا ليوتار تنها بخشى هايى از حوزههاى نو پيدا در مورد تفسير و فهم متون است. عمده اين موضوعها درباره قرآن هم مىتواند مطرح شود. روشن است با ورود هر ديدگاه يا نظريهاى جديد در اين زمينه، دين داران و انديشوران دينى با سؤالها، موضوعها و مسائلى جديد مواجه مىشوند كه براى دفاع از پويايى كتاب خود، در اينجا قرآن، چارهاى از توجه به آنها ندارند. هر گونه مواجهى منطقى و معقول با اين مباحث و بهرهگيرى از نظريهها و بحثهاى جديد جهت تبيين هر چه بهتر آموزههاى قرآنى، پيش و بيش از از هر چيز مبتنى است بر آشنايى كامل با اين موضوعها و مباحث با استفاده از منابع اصلى آنها. يكى از امتيازهاى اين آشنايى آن است كه مىتواند به غنى شدن حوزههاى همگن در انديشه اسلامى كمك فراوان نمايد و راه را براى نقد و بررسى نظريههاى غير اسلامى در اين زمينهها و ارائه نظريههاى برگرفته از منابع و انديشههاى اسلامى باز نمايد.
چه بررسى خود موضوع قرآن و جامعه معاصر و چه تبيين موضوعها و مباحث مرتبط با آن، بدون همراهى و همفكرى همه انديشمندان و قرآن پژوهان جامعه ما و ديگر جوامع اسلامى، از اتقان و استحكام و شمول لازم برخوردار نخواهد بود. با توجه به فراوانى افراد، مؤسسهها و مراكز مختلف در سطح جهان كه در زمينههاى مربوط به قرآن فعاليت مىكنند، و امكانات مادى و معنوى كه در اختيار دارند، يكى از بايستههاى عرصه قرآن پژوهى در عصر حاضر، تدوين راهكارهايى عملى براى شناسايى اين افراد و مراكز، و ايجاد همراهى، همدلى و همكارى بين آنها، همچنين استفاده از امكانات يكديگر و انجام پشتيبانىهاى لازم است.5 تشكيل يك مؤسسه بين المللى اسلامى براى اين كار، يا تقويت يكى از مؤسسههاى فعلاً موجود، برگزارى نشستهاى آگاهى بخش و ايجاد و تقويت همكارىهاى مشترك، از نخستين كارهايى است كه اين مؤسسه مىتواند انجام دهد.
جنبه ديگر اين بحث بهرهگيرى از همه سرمايههاى علمى جامعه است. از آنجا كه وجود انديشههاى مختلف كه در عمل و نظر به چارچوبها و ضوابط علمى پايبند باشند موجب رونق بازار علم و انجام پژوهشهاى كلاننگر مىشود، بسيار به جاست كه در تدوين انديشهها و آموزههاى قرآنى براى جامعه معاصر از همه ديدگاهها و سليقههاى فكرى چه در ايران و چه در ديگر كشورهاى جهان استفاده شود. در اين ميان، به طور خاص، دانشگاهها و حوزههاى علميه جايگاهى ويژه دارند. در ايران معاصر، اين دو مركز علمى همواره در تحولهاى علمى، فرهنگى، سياسى و اجتماعى نقشى چشمگير و به سزا داشتهاند. بنابراين، براى ژرفا و پهنا بخشى هر چه بيشتر به قرآن پژوهى و قرآن باورى در عصر حاضر، بايستى از سرمايههاى معنوى و مادى همه اين مراكز استفاده نمود.
تغيير و تحول زمانه و اهل زمانه، و پيدايش سؤالها، نيازها و موضوعهاى جديد، محدود به يك مقطع زمانى خاص نيست، لذا، از منظر بحث ما، پىگيرى موضوع قرآن و انسان يا عصر جديد هم نبايد به يك مقطع زمانى خاص محدود شود. انجام كارهايى چون برگزارى همايش و انتشار كتاب در يك دوره زمانى و سپس رها كردن كارها به امان خدا، زيبنده و مناسب موضوعى با اين اهميت، نيست. از اين رو برنامه ريزى براى پيگيرى مداوم اين موضوع، امرى است لازم و ضرورى. از جمله كارهايى كه به عنوان مثال در اين باره مىتوان انجام داد تأسيس يك مؤسسه بين المللى براى پيگيرى بحث قرآن و مسائل عصر و متمركز كردن امور در اين مركز است.
بىترديد بحث از نسبت قرآن با زمان، موضوعى است كه از گذشته تا به حال دغدغه بسيارى از انديشمندان ايران و ديگر ملتهاى اسلامى بوده است. از اين رو اگر امروز در صدد بررسى نسبت قرآن و جامعه معاصر هستيم هنگام شناسايى موضوعها و مباحث مرتبط با بحث، گريزى از اين نداريم كه از پيشينه آن آگاهى داشته باشيم. به عنوان مثال، مىتوانيم حداقل تاريخ يك صد ساله اخير ايران را از اين منظر مورد بازخوانى قرار داده و ضمن آشنايى با ديدگاههاى موافق يا مخالف و سنتى يا مدرن كه در اين زمينه مطرح شده به نقد و بررسى آنها پرداخته و از نقاط قوت و ضعف آنها براى تدوين راهكارهاى جديد، و اتقان و شمول بخشيدن به بحث از قرآن و انسان معاصر بهره بگيريم. همچنين با تطبيق اين ديدگاهها با نظاير خود در ديگر جوامع، داشتهها و ناداشتههاى انديشه اسلامى، شيعى و ايرانى را در اين زمينه به خوبى مشخص نماييم. در بررسى نگرش اسلامى و ايرانى به موضوع قرآن، مىتوان به موضوع هايى چون نقش انقلاب اسلامى ايران، به عنوان نهضتى برخاسته از انديشههاى اسلامى، بر توجه جامعه ايران و جهان به مسئله قرآن، و دين در عصر حاضر پرداخت. اين تبارشناسى را مىتوان با بررسى ديدگاهها و تلاشهاى كسانى چون امام خمينى، شهيد مرتضى مطهرى، آية اللَّه سيد محمود طالقانى و مهندس مهدى بازرگان و مرحوم محمد رشيد رضا در اهل سنت شروع كرده و دست كم، تا سيد جمال الدين اسدآبادى، كه برخى او را سلسله جنبان نهضت بازگشت به قرآن دانسته اند6 پى گرفت.
سويه ديگر اين بحث، تبارشناسى آن در جهان اسلام است. مسئله توجه به قرآن براى رفع مشكلات و پاسخ گويى به نيازهاى جامعه معاصر، يا مراجعه به قرآن با توجه به تجربههاى انسان امروز در عرصههاى مختلف علمى، نه تنها براى انديشههاى ايرانى كه براى بسيارى ديگر از انديشمندان جهان اسلام هم مطرح بوده و هست.7 با تبارشناسى و نقد و بررسى اين ديدگاهها مىتوان به تجربههايى جديد و ديدگاه هايى كاملتر دست يافت و از تكرار خطاها و ضعفهاى گذشته پرهيز نمود. از جمله معاصرانى كه انديشههاى ايشان در اين زمينه قابل بررسى است مىتوان به فضل الرحمن، عبدالاعلى مودودى و نصر حامد ابوزيد8 اشاره كرد. در اين باره تلاشهايى در كشورهاى عربى انجام گرفته است كه از آن جمله است گزارش نيفر از نگرشهاى و رويكردهاى تفسيرى برخى انديشمندان سنى و شيعى معاصر9.
مىتوان بحث را فراتر از جهان اسلام برد و به ديگر اديان نيز تسرّى داد. به طور معمول همه اديان و شرايع ادعاى پاسخ گويى به نيازهاى انسان معاصر را دارند. در اين ميان آنانى كه داراى كتاب دينى يا مانيفستى مشخص هستند سعى مىكنند بر اساس آن به نيازهاى انسان امروز پاسخ دهند. آشنايى با آنچه اديان و انديشههاى ديگر در اين زمينه انجام دادهاند و درس آموزى و تجربه اندوزى از آنها مىتواند براى جوامع اسلامى و انديشمندانى كه موضوع قرآن و انسان معاصر دغدغه فكرى و دينى آنان است، بسيار راهگشا باشد. در ذيل اين بررسى است كه مىتوان برترىها و مزيتهاى قرآن كريم را نسبت به آنها مشخص كرد.
حقيقت آن است كه قرآن مداران جوامع اسلامى حتى اگر در شناخت واقع بينانه و منصفانه جامعه معاصر هم كامياب شوند تا وقتى كه از كتاب آسمانى خود شناخت كافى نداشته باشند باز هم نمىتوانند در قرآنى كردن عصر حاضر شاهد موفقيت را در آغوش بگيرند. از اين رو مىتوان گفت بخشى از موضوعهاى قابل توجه در بررسى قرآن و دنياى امروز ناظر به شناخت خود قرآن است. در اين زمينه موارد ذيل را مىتون برشمرد:
اگر امروزه قصد آن هست كه از قرآن كريم در راستاى سعات انسان معاصر كمك گرفته و حيات و زايندگى و كاربرد آن حتى در دوران مدرن و پست مدرن اثبات شود، يكى از مهمترين كارها آن است كه بر اساس يك بررسى تاريخى، تأثيرى كه قرآن در طول تاريخ تابه امروز بر ذهن و ضمير مسلمانان و بر ابعاد مختلف حيات فردى و اجتماعى آنها داشته به دنياى امروز معرفى شود. يك نمونه آشكار تأثير اين كتاب، در صدر اسلام و عصر نزول به چشم مىخورد كه قرآن توانست انسانهاى يك جامعه بدوى را به جايى برساند كه طليعه داران يك فرهنگ بزرگ در طول تاريخ شوند. تأثير اين كتاب بر زايندگى و بالندگى شاخههاى مختلف علوم (از جمله: تاريخ، جغرافيا، نجوم، تفسير، فقه، فلسفه و كلام، حديث، عرفان، زبان و ادب و هنر)، همچنين فرهنگ سازى و نفوذ در فرهنگ عمومى، برخى از جلوههاى اين تأثير قرآن است.10 اين امر منحصر به عصر نزول نيست، بلكه امروز هم قرآن در زندگى روزمره مسلمانان به شيوههاى گوناگون حضور دارد11. البته از بيان اين نكته نيز گريزى نيست كه بگوييم، با تأسف، يكى از عواملى كه باعث شده به ويژه در دهههاى اخير چهرهاى نادرست و مغشوش از اسلام و مسلمانان ارائه شود سوء استفاده هايى است كه از اين كتاب شده و كوتاهى هايى است كه خود مسلمانان در معرفى آيين خويش و كتاب آسمانى خود داشتهاند.
قرآن كريم، همانطور كه در منابع دينى هم آمده، بحرى است ناپيدا كرانه و داراى بطون گوناگون. ظاهرى نيكو و باطنى عميق دارد.12 از اين رو بدون شناخت عميق و همه جانبه آن، با استفاده از شيوههاى علمى و معيارهاى پسنديده، نمىتوان از آن درسهاى لازم را براى راهبردى و راهنمايى انسان در جامعه امروز فرا گرفت.
يكى از باورهاى مسلمانان آن است كه كتاب آسمانى آنها توان پاسخ گويى به نيازهاى انسان در هر عصر و زمانى را دارد و از آنجا كه در اسلام، دين خاتم و قرآن، آخرين پيام هايى است كه از سوى خداوند براى انسان فرستاده شده، لاجرم آنچه در قرآن آمده آخرين دستورهاى آسماى براى اهل زمين است. در خود قرآن هم آيه هايى هست كه به جامعيت و همه جانبهنگرى قرآن اشاره دارد.13 از اين رو، در بحث از قرآن و انسان معاصر، يكى از نكتههاى بايسته توجه آن است كه اين مطلب به خوبى تبيين و به سؤالها و شبهه هايى كه در اين زمينه مطرح است جواب داده شود. نكته ديگر آنكه بايد مشخص كرد آيا وظيفه قرآن ارائه خطوط كلى و راههاى اصلى براى رسيدن به سعادت است، آنگونه كه برخى ادعا مىكنند، يا، افزون بر آن، از قرآن مىتوان همه چيز را در همه زمينهها استخراج نمود. در اين صورت نسبتِ دادههاى قرآنى با يافتههاى انسانى و بشرى چه مىشود؟
يكى از خطاهاى برخى مسلمانان منتقد جامعه مدرن، به ويژه منتقدان فرهنگ و تمدن غربى، آن است كه گمان كردهاند با نقد اخلاقى يا سياسى و اجتماعى جامعه مدرن و طرد و لعن وضعيت موجود و يا مخالفت با مظاهر و دستاوردهاى آن، رسالت شان خاتمه يافته است؛ در حالى كه اينگونه نيست و تا وقتى در برابر اين نقد و جنبه سلبى، يك وجه ايجابى ارائه نشود كار به سامان خود نخواهد رسيد. وجه ايجابى آن است كه اگر متدينان و قرآن باوران مسلمان، جامعه امروز و انسان معاصر را در همه يا بخشى از راهى كه مىرود بر خطا مىدانند، جداى از نقد آن، به ترسيم سيماى جامعه و انسان مطلوب خويش از ديدگاه قرآن بپردازند.
برخى آيههاى قرآن و پيامهاى آن مخصوص يك واقعه يا مورد خاص، و برخى از آنها عامتر و كلىتر بوده است. بعلاوه كه آيههاى قرآن از جهتهاى ديگرى چون محكم و متشابه بودن نيز با يكديگر متفاوت هستند. اين رو به هنگام استفاده از آموزههاى مطرح در اين كتاب، بايستى به اين گونه تفاوت در آيات و شأن نزول آنها توجه نموده و مشخص كرد كه در عصر حاضر و براى جوامع امروزى از هر دسته از آيات چه استفاده هايى مىتوان نمود.
انديشه اسلامى و ساختار معرفت شناختى آن از چندين سرچشمه ارتزاق مىكند كه يكى از آنها قرآن است. در كنار آن سيره و سنت و عقل نيز قرار دارد. براى فهم هر چه بهتر و آگاهانهتر آموزههاى اسلامى بايستى از همه اين منابع بهره گرفت؛ چرا كه هر يك از اينها به ديگرى كمك كرده و ديگرى را تفسير و تبيين نموده يا آن را توضيح مىدهد. خوشبختانه منابع روايى و سيره عملى پيامبر بزگوار اسلامصلى الله عليه وآله وسلم و ائمه طاهرينعليهم السلام، در زمينه ترسيم چهره فرد و جامعه مطلوب و كمك به رشد همه جانبه انسان در هر زمان، از غنا و قوتى فراوان برخوردار است. بهرهگيرى از اين منابع، آشنايى با علوم روز و استفاده از ساز و كارهايى مانند «اجتهاد» است كه قرآن را در راهبردى انسان معاصر به سوى زندگى بهتر و كاستن از رنجها و ناراحتىها و مشكلات او يارى مىنمايد.14
نكته مهمى كه به مناسبت بحث بايد به آن اشاره كرد توجه جدىتر به مسئله نسبت قرآن و عقلانيت است. يكى از ادعاهاى مخالفان يا منتقدان دين و به تبع آن، متون دينى چون قرآن، در عصر حاضر آن است كه اديان و كتابهاى آسمانى با عقل بشرى و دستاوردهاى آن سر مخالفت و ناسازگارى دارند.15
اين امر هر چند در طول تاريخ اديان بى سابقه نيست ولى به طور خاص از اواخر سدههاى ميانه و آغاز دوره رنسانس در غرب با جلوه و جمال بيشترى مطرح شد. عواملى گوناگون، به اين ذهنيت دامن زد كه براى رسيدن به سعادت و رفاه، بايستى دين و آموزههاى دينى را كنار نهاد يا لااقل آن را به عرصه خصوصى زندگى افراد محدود كرد. اين گونه بود كه خرد خود بينانه بشر، به عنوان گوهر مدرنيته، تا حدود زيادى راه خود را از دين و دين دارى جدا نمود. اين امر هر چند در مورد دين مسيحيت اتفاق افتاد ولى طبيعتاً تأثير خود را بر قضاوت نادرست نسبت به اديان ديگر، از جمله اسلام، نيز از خود باقى گذاشت. از اين رو، يكى از وظيفههاى كسى كه به دنبال دفاع از نقش و جايگاه دين به طور عام و اسلام و قرآن به طور خاص باشد، تبيين نگاه اسلام اولا به عقل و عقلانيت وثانياً بهدستاوردها ومحصولات علموعقلبشرى، مثل صنعت و تكنولوژى، است.
در عرصه ابلاغ پيامهاى دينى، اگر بين پيام رسان و پيام گير ارتباط مناسبى برقرار نشود، فرايند تبليغ به درستى انجام نخواهد شد. يكى از بايستههاى وصول به اين مقصود، شناخت مخاطب است. اين شناخت ابعاد و سويههاى مختلفى دارد. به عنوان مثال، لازم است مخاطبان را از جهتهاى فرهنگى، جغرافيايى، زبانى، جنسيتى، سطح معلومات، موقعيتهاى اجتماعى و مواردى از اين قبيل مورد شناسايى قرار داد. مهم آن است كه چه در بررسى و چه در ابلاغ پيامها و آموزههاى قرآنى به انسان امروز، اولاً مسئله مخاطبشناسى مورد توجه قرار گيرد، ثانياً اين شناخت همه جانبه باشد، ثالثاً با روشها و ابزارهاى علمى و به طور دقيق انجام پذيرد، رابعاً ضمن تفكيك و دسته بندى درست مخاطبان، براى هر گروه از آنها با توجه به ويژگىها و شرايط متنوعى كه دارند، برنامه هايى خاص تدوين شده و براى هر كدام به زبان خودشان سخن به ميان آيد. بى توجهى به اين امر، راه را براى تبليغ صحيح، بسته و گاه مىتواند موجب تبليغ منفى شود.
برخى از نكتههاى ديگرى كه در زمينه مخاطبشناسى بايد مورد توجه قرار گيرد را مىتوان اين گونه برشمرد:
هم در مراجعه به قرآن و هم در توجه به مخاطب آن بايد ديد كلان و همه جانبه نگر داشت. به عنوان مثال بايد هم به فرد توجه داشت و هم به جامعه؛ هم به موضوعها و مسائل و نيازهاى فرهنگى توجه داشت، هم اجتماعى، اخلاقى، حقوقى، اقتصادى و سياسى.
واقعيت آن است كه جامعه معاصر به رغم پيشرفت هايى كه داشته، از معضلاتى چون بحران هويت، تهديد صلح و امنيت جهانى، ناديده گرفتن كرامت انسان، نقض حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه، سوء استفاده از تكنولوژى، بحران محيط زيست، بحرانهاى مختلف روحى و روانى، اخلاقى، علمى و فلسفى در رنج است و حتى اگر اين همه يا برخى از اين موارد به حد «بحران» نرسيده باشد بارى اين هست كه به عنوان يك معضل و مشكل جدى مطرح شده است. نكته آن است كه براى يافتن راه حلهايى دينى و برگرفته از قرآن براى اين مشكلات، ابتدا بايد اين مشكلات با شيوههاى علمى و بر اساس معيارهاى پذيرفته شده پژوهشى به طور دقيق و همه جانبه مورد ارزيابى و بررسى قرار گيرد. پس از اين مرحله است كه مىتوان به سراغ قرآن رفت و از آن براى رفع يا كاهش اين مشكلات كمك خواست. در مرحله بعد بايستى اين ديدگاههاى قرآنى را به زبان امروز دنيا و با توجه به فرهنگ گفتمانى حاكم بر آن ترجمه و آنها را در قالبهاى اجرايى و عملياتى ريخته و به مجامع و افراد منشأ اثر در جهان امروز معرفى كرد. بايد توجه داشت كه مسئله نيازشناسى بايد امرى مداوم باشد نه مقطعى و گذرا. هم قرآن، منبعى سرشار از آموزههاى مختلف در زمينههاى متنوع است و هم نيازها و موضوعها و نيازهاى نوپيداى انسان معاصر بسيار زياد است. از طرف ديگر، از آنجا كه بين «انسان» و «زمان» و «نياز» همواره ارتباطى مستقيم وجود دارد، در هر مقطع زمانى، موضوع يا موضوع هايى خاص مىتواند براى انسان و جامعه از اولويتى ويژه برخوردار باشد.
از اين رو قرآنيانى كه در صدد پاسخ گويى به اين نيازها و پرسشها هستند بايستى همواره آنها را رصد كرده و پاسخهاى لازم را بر اساس رهنمودهاى قرآنى فراهم نمايند. به عنوان مثال، امرزوه موضوع هايى چون حقوق بشر، مسائل مربوط به زنان، آزادى، معنا و مفهوم زندگى، دين و خشونت، و محيط زيست از جمله مباحثى است كه به جد در عرصه اجتماعى و فرهنگى جهان مطرح است و مىطلبد كه انديشوران اسلامى و قرآن پژوهان آگاه به تبيين ديدگاه اين كتاب آسمانى درباره آنها بپردازند. بايسته يادآورى است كه همان گونه كه گفته شد رصد نمودن موضوعها، نيازها و پرسشهاى نو پيدا و اولويت سنجى آنها بايستى امرى مداوم و هميشگى باشد. در اين زمينه بايستى به گونهاى عمل كرد كه جهان اسلام نه تنها در برابر وضعيت موجود موضعگيرى درستى داشته باشد بلكه بتواند حوادث و شرايط آينده را نيز پيش بينى كرده و از هم اكنون خود را براى مواجهه فعال با آن آماده نمايد. البته در اين زمينه بايستى فرصتها و تهديدهايى كه بر سر راه است نيز شناسايى كرد. توضيح آن كه روند كلى امور در عصر حاضر، گر چه تهديدهايى را متوجه انسان امروز، و از منظر بحث ما، دين داران و قرآن مداران نموده است ولى از طرف ديگر فرصت هايى را نيز در اختيار ايشان گذاشته است. مهم آن است كه قرآن باوران نه مدهوش شرايط جديد شوند و نه مرعوب آن؛ بلكه با آگاهى، درايت و تدبير به مديريت اين شرايط پرداخته، با تهديدها مقابله نموده و از فرصتها و امكانات به خوبى استفاده نمايند. بدون شناخت همه جانبه اين فرصتها و تهديدها امر معرفى اسلام و تبيين جايگاه قرآن در جامعه معاصر به سامان لازم نخواهد رسيد.
مطلب ديگرى كه از منظر بحث مخاطبشناسى بايد مورد توجه قرار گيرد، آگاهى قرآن باوران و قرآن پژوهان از سؤالها و شبهه هايى است كه درباره موضوع جايگاه قرآن در دنياى امروز مطرح مىشود. ذهن آدمى براى پرسش گرى خود حد و مرزى را نمىشناسد. امروزه با توجه به افزايش معلومات عمومى و به ويژه به خاطر گسترش ابزارهاى اطلاع رسانى، سؤالها و ترديدهايى كه درباره كتابى چون قرآن مطرح مىشود به سرعت در دايرهاى وسيع منتشر شده و در دسترس همگان قرار مىگيرد. اين پرسشها چه براى تعميق باروهاى دينى و قرآنى باشد، و چه از روى جستجوى صادقانه حقيقت و چه از سر عناد و لجاجت، پاسخهاى منطقى و در خور را مىطلبد. ارائه پاسخ پيش از هر چيز مبتنى بر شناخت سؤال است. از اين رو به نظر مىرسد يكى از بايستههاى بحث از قرآن و جامعه معاصر، اولاً شناخت اين سؤالها و تدوين و تبويب آنها، و سپس يافتن جواب، و انتشار آنها با شيوههاى مناسب است. در اين راه بايستى اولا از توان علمى و امكانات افراد و سازمانهاى مختلف كمك گرفت، ثانياً كار را حتى المقدور به صورت گروهى انجام داد، ثالثاً در ارائه پاسخ، شرايط فكرى، اجتماعى، فرهنگى و دينى مخاطب را در نظر گرفت، رابعاً از ابزارهاى نوين و مؤثرى كه امروزه در اختيار هست، از جمله اينترنت، هم براى آشنايى با سؤالها و هم براى ارائه پاسخها كمك گرفت.
هر چند همه انسانها مخلوق يك خدا هستند، ولى تنوع و گونه گونى، چه در افراد و چه در جوامع، در ذات آفرينش است.16 اين تفاوتها نه فقط شكل و قيافه افراد، بلكه شيوههاى زندگى،17 آداب و رسوم، فرهنگ و باورهاى عقيدتى و نگرشهاى سياسى و اجتماعى آنها را نيز در بر مىگيرد. از اين رو، هنگام مراجعه به قرآن براى گرفتن راهكارها و دستورالعمل هايى براى دنياى امروز، بايد به اين نكته توجه نمود كه از كتابى مقدس چون قرآن چگونه مىتوان براى همه جوامع رهنمودهايى را استخراج كرد.
جريان زمان و انسان، همواره جارى است. بشر گذشتهاى دارد و آيندهاى نيز هم. اينكه قرآن از پيشوايان دينى با عنوان «امام» ياد مىكند،18 و از معناى لغوى لفظ هم فهميده مىشود، نشان گر آن است كه دين، رهبران و انديشه دينى همواره نسبت به جامعه بايد حالتى «پيشرو» داشته باشند نه «پيرو».
به نظر مىرسد تحقق اين حالت در گرو روشن بينى و آينده نگرى است. بر اين اساس مىتوان گفت در ترسيم سيماى جامعه مطلوب قرآنى و هنگام تبيين نيازها و سؤالهاى انسان معاصر، بايستى افقها، شرايط، نيازها و مسائل آينده را نيز در نظر گرفت. گر چه در اين موارد «پيشگويى» ممكن نيست، اما مىتوان با بهرهگيرى از خرد جمعى و با استفاده از دستاوردهاى علمى، مسير آينده جامعه و انسان معاصر را «پيشبينى» كرده و از هم اكنون براى آن از قرآن كمك گرفت.
توجه به مسئله روش و جايگاه روششناسى در امر تحقيق و پژوهش از امورى است كه امروزه به طور جدى مورد توجه مجامع علمى قرار گرفته است. در بررسى و تبيين قرآن و انسان معاصر نيز بايد همچون هر پژوهش ديگر به اين مسئله توجه كرد. برخى از مواردى كه در ذيل مباحث روش شناختى بحث قرار مىگيرد عبارت است از:
در باب مراجعه به قرآن و فهم و تفسير آن در بين مذاهب مختلف اسلامى، و حتى در بين انديشمندان يك مذهب، ديدگاه هايى متفاوت، و گاه متضاد، وجود دارد و اين برداشتها مىتواند در عرصه عمل موجب اختلاف و تضاد شود. اين امر هر چند در مورد همه آيههاى قرآن صادق نيست ولى به هر حال وجود آن را هم نمىتوان ناديده گرفت. لذا در بحث از قرآن و كارايى آن براى جامعه معاصر بايد مشخص كرد كه مقصود كدام نگاه يا برداشت از قرآن است. در اين زمينه، مسئله تعدد قرائتها در باب قرآن، يكى از موضوعهايى است كه بايد به طور جدى و دقيق مورد بررسى قرار گيرد.
انسان امروز در برابر خود انبوهى از آيينها، انديشهها، و آثار را مىبيند كه همگى مدعى نجات و رهبرى او هستند. از اين رو براى آنكه بتواند يكى را بر ديگرى برترى داده و به آن التزام پيدا كند، بايستى شرايط انتخاب را براى وى فراهم كرد. او، به طور معمول، ادعاى برترى و پهلوانى را تنها از آيين مىپذيرد كه وارد معركه رقابت با حريفان شده و در عرصه عمل و نظر از آن سربلند بيرون آيد. از اين رو، در بررسى ديدگاهها و نظريههاى قرآنى براى مسائل جامعه معاصر بايستى در هر مورد اين ديدگاهها را با انديشهها و نظريههاى ديگر به طور تطبيقى در كنار هم نهاد تا هم به گسترش دامنه بحث كمك كند و هم با گشودن افقهاى جديد، زمينه را براى انتخاب آگاهانه مخاطب فراهم نمايد. انجام بررسىهاى تطبيقى نه تنها براى غير مسلمانان كه براى خود مسلمانان نيز كارآمد است؛ چرا كه باعث مىشود ايمان و اعتقاد آنان به كتاب آسمانى خود از پشتوانه محكمترى برخوردار شود. البته نگرش تطبيقى لازم نيست فقط بين انديشهها و ديدگاههاى اسلامى و غيراسلامى باشد بلكه حتى در بررسى يك موضوع از ديدگاه انديشمندان اسلامى هم مىتوان از اين شيوه بهره گرفت.19
انجام پژوهشهاى تطبيقى فوايدى ديگر نيز دارد، كه از آن جمله است: شناخت برترىها و كاستىهاى هر يك از نظريههاى مطرح درباره قرآن و موضوعهاى قرآنى، كشف اختلاف نظرها، و تمايز يافتن داورىهاى آگاهانه از متعصبانه.20
از آنجا كه هم قرآن كتابى است چند بعدى و شامل موضوع هايى در زمينههايى مختلف اخلاقى، سياسى، اجتماعى، علمى و فرهنگى و فقهى مىشود، و هم نيازها و مسائل انسان در دوران معاصر، سويهها و جنبههاى مختلف دارد، براى تبيين ديدگاههاى اين كتاب بايد از علوم مختلف كمك گرفت. به تعبير امروزى آن مىتوان گفت امروزه مسئله قرآن و قرآن پژوهى بايد حالت «بين رشتهاى»21 پيدا كند. در اين رابه بايد از دانشها و حوزه هايى چون روانشناسى، جامعهشناسى، مردمشناسى، فلسفه، كلام، علوم سياسى، تاريخ و فلسفه تاريخ، هرمنوتيك و تأويل، تفسير و ادبيات و هنر، علوم تربيتى، معرفتشناسى و جهانشناسى بهره گرفت.
انسان موجودى است مأنوس با محسوسات و امور عينى. از اين رو آنچه قالبى انضمامى و ملموس پيدا كند برايش باورپذيرتر است. از منظر بحث ما نيز هر نظريه قرآنى تا هنگامى كه جنبه اجرايى و كاربردى به خود نگيرد، براى مخاطب امكان بهرهگيرى از آن به راحتى امكانپذير نيست. به عنوان مثال، وقتى از جنبههاى نظرى اثبات شود كه قرآن با اقتصاد و تجارت موافق ولى با ربا مخالف است،22 بايد مشخص شود كه براى وصول به اقتصاد غير ربوى چه بايد كرد. بديهى است كه نمىتوان انتظار داشت تمامى اين امور در قرآن آمده باشد بلكه اين عرصهاى است كه در آن مىتوان از عقل بشرى و تجربه جوامع مختلف نيز بهره گرفت. اين امر در مورد ديدگاههاى سياسى، فرهنگى و اجتماعى قرآن نيز صادق است.
جنبهاى ديگر از مسئله روششناسى را مىتوان توجه به روش تبليغ صحيح و «ابلاغ درست پيام» دانست. جهان امروز هر چند به تعبير برخى تبديل به يك «دهكده» شده23 و به مدد ايجاد شبكهاى از دادهها و ابزارها، دنيايى نوين را به وجود آورده24 و مرزهاى بين افراد يا جوامع را كم رنگ نموده است؛ ولى در همين دهكده هم تنها كسانى مىتوانند سخن و پيام خود را به گوش ديگران برسانند كه اولاً نسبت به فضاى حاكم بر آن آگاهى داشته باشند و ثانياً زبان بيان مطالب و شيوهها و ابزارهاى ارائه پيام خود را نيز بشناسند.
دنياى امروز به گونهاى رقابتى و بى رحمانه به هيچ فرد، جامعه يا آيينى اجازه نمىدهد كه در امر تبليغ و ارائه پيام، به شيوهها و ابزارهاى پيشين بسنده نمايد. از اين رو، مبلغان و مدافعان قرآن نمىتوانند از شناخت و به كارگيرى «شيوهها، ابزارها و امكانات» متنوعى كه دنياى جديد در اختيارشان مىگذارد غافل شوند. آنان، نه تنها بايد با بايستههاى امر تبليغ آشنا باشند بلكه لازم است موضوعها و مباحثى را كه ارائه مىدهند از استحكام و اتقان علمى و محتوايى لازم نيز برخوردار باشد. براى وصول به اين مقصود بايد از گروهها و مراكز پژوهشى و كارشناسان صلاحيت دار بهره گرفت تا مبادا ضعفهاى ارائه كنندگان مباحث، به حساب ضعف خود قرآن و اسلام گذاشته شود.
نكته ديگرى كه به مناسبت بحث مىتوان در اينجا مطرح كرد توجه به فعاليتهاى جمعى، مدون و برنامه ريزى شده است. اثبات حيات و زايندگى قرآن در دنياى امروز، جزء موضوعهاى كلان و حياتى براى جهان اسلام به شمار مىرود. بخشى عمده از اعتبار و عزت جامعه اسلامى نيز مبتنى بر موفقيت اين فرايند است. از اين رو موضوعى با اين اهميت را بايستى با ديد كلان نگر مورد توجه قرار داد. انجام فعاليتهاى فردى و غيرمنسجم هر چند بى فايده و تأثير نيست، ولى به طور قطع از اتقان، استحكام، شمول و تأثير كارهاى گروهى و برنامه ريزى شده كه برآيند كارشناسىهاى فراوان و تأمين منابع انسانى و مالى باشد برخوردار نخواهد بود. از اين رو براى كسب موفقيت هر چه بيشتر در اين راه، بايستى توجه اصلى به كارهاى جمعى، برنامه ريزىهاى كوتاه و بلندمدت، و مهندسى ساختارهايى باشد كه در عين پويايى و همه جانبه نگرى، امكان پوششدهى به فعاليتهاى در حال انجام در جوامع مختلف را داشته باشد.
شناخت ونقد آسيبها يكى از نكتههاى بنيادين در عرصه پژوهش پيرامون قرآن و جهان معاصر است. برخى از عرصه هايى كه بايد مورد آسيبشناسى قرار گيرد از اين قرار است:
غفلت از آسيبشناسى فعاليتهاى قرآنى جهان اسلام، و حتى كارهاى انجام شده در غير جهان اسلام، مىتواند ثمره و تأثير تلاشهاى انجام شده را كم رنگ نمايد. اين آسيبشناسى مىتواند گسترهاى وسيع، از جمله: مؤسسهها و مراكز مربوط به قرآن پژوهى يا كارهاى انجام شده در راه ايجاد و گسترش فرهنگ قرآنى را در برگيرد. بخشى از امر آسيبشناسى نيز مىتواند مربوط به موضوع هايى چون مواجهه مستشرقان با قرآن و موضوعها و مسائل مربوط به آن شود.
رويكرد غربيان به قرآن مىتواند با انگيزههاى تبشيرى، استعمارى يا علمى باشد25 ولى به هر حال، از بررسى و نقد آنها و چاره جويى براى تكميل يا تصحيح اين ديدگاهها گريزى نيست. بعلاوه كه اين امر انگيزه مسلمانان را براى معرفى هر چه بيشتر و بهتر كتاب آسمانى شان تقويت مىكند.
در تطبيق قرآن با نيازهاى زمان، بايد مواظب افراط و تفريطها بود و به آسيبشناسى آنها پرداخت. در اين عرصه «عقل پرستى» به همان اندازه خطرآفرين است كه جمود ورزيدن و عقل گريزى. در اين راه همچنين بايستى از مد زدگى، جو زدگى و تفسير و تبيين قرآن بر طبق سلايق روز اجتناب نمود. البته تفاوت اين امر با اينكه چگونه مىتوان در حالتى فعال، زمان و عصر را دينى كرد در يك مرزبندى دقيق نهفته است كه بايد در جاى خود به دقت بررسى شود.
به خاطر تأثير جدى اعمال و رفتار مسلمانان در جذب يا دفع ديگران به اسلام و كتاب آسمانى آن، پيشوايان دينى به پيروان خود سفارش كردهاند كه مردمان را با عمل خود به سوى حق دعوت نماييد26 و تأكيد داشتهاند كه مايه آبروى ما باشيد نه آبروريزى براى ما.27 در همين راستاست كه اعمال و رفتار مبلغان و مدافعان قرآن از اهميت و تأثيرى فراوان برخوردار مىشود. اين امر به ويژه در عصر حاضر كه كوچكترين گفتار يا رفتارى مىتواند به سرعت در سراسر جهان منتشر شود حساسيت، و تأثير بيشترى پيدا كرده است. متأسفانه يكى از بزرگترين دستاويزهاى مخالفان اسلام و قرآن، رفتارهاى غيرعقلانى و يا غيرشرعى است كه برخى مدعيان پيروى از اين كتاب آسمانى، و با برداشتهاى ناصواب از آيههاى آن، انجام مىدهند. اين امر داراى پيامدهايى ناگوار است؛ به گونهاى كه مىتوان گفت از بين بردن آثار سوء اين رفتارها و اصلاح نگاه بدبينانه به قرآن و قرآنيان، نيازمند تلاش و زمان فراوان و گاه شايد غيرممكن است. بنابراين يكى از بايستههاى امر تبيين و تبليغ آموزههاى قرآنى براى انسان معاصر تلاش براى تفكيك و مرزبندى عملكرد مدعيان پيروى قرآن از آموزههاى خود قرآن و سيره و سلوك عملى و نظرى پيشوايان اسلامى مىباشد. وصول به اين مقصود البته نيازمند ارائه معيارهاى معقول و برگرفته از كتاب و سنت است.
بخشى از تلاشها در بحث از قرآن و انسان معاصر مىتواند معطوف به آسيبشناسى غربت و مهجوريت قرآن در جوامع اسلامى و در ذهن و ضمير مسلمانان باشد. بى ترديد وجود برخى نارسايىها و معضلات در جوامع اسلامى، ناشى از مهجوريت اين كتاب در بين پيروان و طرفداران خويش، يا نزول جايگاه آن از «كتاب زندگى و انسان سازى» به كتابى صرفاً براى كسب ثواب يا آمرزش اموات است.28 در سخنان ائمهعليهم السلام هم در موارد زيادى ديده شده كه از غربت قرآن گلايه كرده و براى رفع آن راه حل هايى را نيز ارائه نمودهاند.29 وقتى علاقمندان و پيروان اين كتاب در حق آن جفا مىكنند از ديگران نمىتوان انتظار داشت. از اين رو بهرهگيرى از اين كتاب براى جامعه معاصر بدون شناخت علل، عوامل و زمينه هايى مهجوريت اين كتاب و راههاى رفع آن، به سامان لازم خود نمىرسد.
در جامعه معاصر، ديدگاهها و نگرشهاى ديگرى هم وجود دارد كه داعيه نجات و هدايت انسان را دارند. از اين جهت مىتوان اينان را نوعى رقيب يا بى بديل براى قرآن دانست. به عنوان مثال برخى ممكن است مدعى شوند با وجود قانونهاى بشرى و تأسيس مراكز و نهادهاى قانونگذارى در دنياى امروز، انسان معاصر مىتواند به مدد عقلانيت خود و با استفاده از خرد جمعى و ابزارهايى كه در اختيار دارد قانونهاى مورد نياز خود را متناسب با نيازها و مشكلاتش طراحى نموده و ديگر به قوانين و آموزههاى كتابهاى آسمانى نيازى نيست. از اين رو بايد گفت مسئله تبيين جايگاه قرآن و كارآيى نگرشهاى قرآنى براى جامعه معاصر وقتى كامل مىشود كه بديلهايى كه در مقابل اين كتاب مطرح شده به خوبى مورد بررسى و نقد قرار گرفته و برترىهاى نگرش قرآنى نسبت به آنها بيان شود.
در زمينه قرآن و جامعه معاصر همچنين لازم است انتشار آثار قرآنى به جد مورد توجه قرار گيرد. اين امر از يك طرف معطوف به اتقان محتوايى آثار منتشر شده درباره قرآن يا از ديدگاه قرآن است و از طرف ديگر ناظر به امور فنى و هنرى مثل صفحه آرايى، چاپ، توزيع و ديگر مسائل زيباشناختى در سطح معيارهاى جهانى.
البته نقد و بررسى و آسيبشناسى آثار، نبايد موجب غفلت از نكته مهم ديگر، يعنى تجليل و تحليل از قرآنيان و قرآن پژوهان باشد. اگر امروزه ما بر خوان گسترده معانى و معاريف قرآنى نشستهايم و از جهان شمولى و كارايى آن سخن مىگوييم، بىترديد بخشى عمده از اين امر، مرهون تلاشها و مجاهدتهاى خالصانه افرادى بى شمار است كه از نخستين روزگاران نزول اين آيات بر پيامبر اسلامصلى الله عليه وآله وسلم تا عصر حاضر با بذل بىدريغ جان، مال و توانايى علمى خود به حراست از اين گنجينه ارزشمند پرداختهاند. اين امر به ويژه در زمان هايى كه ايام به كام و امكانات علمى و مادى مثل امروز نبوده ارزش و اهميتى دوچندان مىيابد. به نظر مىرسد در طول تاريخ درباره هيچ كتاب دينى به اندازه قرآن شرح و تفسير نوشته نشده و كتابى به اين اندازه از زواياى گوناگون مورد كاوش قرار نگرفته است.30 از اين رو يكى از بايستههاى گسترش حيات قرآنى در عصر حاضر، و يكى از راههاى اداى دين و حقشناسى به محضر خادمان قرآن در طول زمان، آن است كه با معرفى احوال و انديشهها و انتشار آثار آنان، به زنده نگاه داشتن انديشه و ياد ايشان اقدام نموده و نسل جديد را با تراث علمى و عقيدتى خويش بيش از پيش آشنا نماييم. اين آشنايى مىتواند علاوه بر كمك به بازاريابى هويت نسل نوخاسته، آنان را به ادامه راه پيشينيان ترغيب نمايد.
به طور قطع در عصر حاضر افرادى هستند كه اعتقادى به امكان بهرهگيرى از كتابى چون قرآن براى انسان دوران مدرن و پست مدرن ندارند. قرآن باورانى كه در صدد پىگيرى پروژه «قرآن و انسان معاصر» هستند بايستى بخشى از توان خود را صرف شناخت و نقد ديدگاه اين مخالفان يا منتقدان نمايند.
همچون هر كار مهم و گسترده ديگر، مسئله نظريهپردازى در زمينه استفاده از آموزههاى قرآن براى انسان امروز نيز چه از جنبه نظرى و چه در حوزه عمل و اجرا با موانع و دشوارى هايى رو به روست. به برخى از اين مشكلات در طى بندهاى مقالههاى حاضر اشاره شد. به عنوان مثال، وجود تنوعها و تكثر شديد فرهنگى و اجتماعى در عصر حاضر يا عدم همگرايى و همراهى مسلمانان در زمينه قرآن پژوهى نمونه هايى از موانع موجود بر سر راه استخراج و تبليغ پاسخهاى قرآنى به نيازهاى انسان معاصر است. يكى از شرطهاى موفقيت در اين راه آن است كه مشكلات و موانع موجود با نگاهى آسيب شناختى شناسايى شده و براى مواجهه درست با آنها چاره انديشى شود.
آنچه آمد نه تمام كلام بود نه كلام تمام. بى ترديد موضوعى با اين اهميت وقتى به سامان لازم خود مىرسد كه بيش از پيش در معرض بحث و بررسى انديشوران جهان اسلام قرار گرفته و سويههاى گوناگون آن مورد كاوش قرار گيرد. اميد كه چنين شود.
1- روسو، ژان ژاك، قرارداد اجتماعى: متن و زمينه متن، مرتضى كلانتريان، اوّل، تهران، آگاه، 496 / 1379.
2- راشد، محمّد، القرآن و تحديدات العصر: رحله الشك و الايمان و فرشات حول المصباح الالهى، چاپ دوّم، دمشق، الاوائل، 2002 م،/ 32-31.
3- بابايى، رضا، ترنم قرآن در سيره معصومانعليهم السلام، اوّل، تهران، نشر هستى نما، 46-25 / 1380
4- براى آگاهى از برخى نكتهها نك: رحمتى، حسينعلى، «دين در دنياى معاصر: ضرورتها و بايستهها» مجموعه مقالات انسان معاصر، دين و كاركردهاى آن، اوّل، بابلسر، انتشارات دانشگاه مازندران،244-209 / 1385
5- به عنوان مثال وقف و موقوفات يكى از امكاناتى است كه در جهان اسلام وجود دارد و مىتوان آنها را براى تبليغ و پژوهشهاى قرآنى، و جذب افراد و جوامع به سوى اين كتاب آسمانى به كار گرفت.
6- خرمشاهى، بهاءالدين، قرآن شناخت؛ مباحثى در فرهنگ آفرينى قرآن، دوّم، تهران، طرح نو، 158 / 1375
7. Bangura, Abdul Karim, The Holy Quran and ContemporaryIssues, New York,Iuniverse 2003
8- ابوزيد، نصر حامد، مفهوم النص: دراسة فى العلوم القرآن، چاپ سوّم، بيروت، المركز الثقافى العربى، 1996 م.
9- نيفر، احميده، الانسان و القرآن وجها لوجه؛ التفاسير القرآنية المعاصرة، اوّل، دمشق، دارالفكر، 2000 م.
10- قرآن شناخت،/ 44-15.
11- همان،/ 180-143.
12- قال علىعليه السلام: «إنّ القرآن، ظاهره انيق و باطنه عميق. لاتفنى عجائبه و لاتنقضى غرائبه و لا تكشف الظلمات الا به» نهج البلاغه، به كوشش صبحى صالح، قم، دارالهجرة،/ 61.
13- از جمله آيه «و يوم نبعث فى كل اُمّة شهيداً عليهم من انفسهم و جئنابك شهيداً على هولاء و نزّلنا عليك الكتاب تبياناً لكلّ شىءٍ و هدىً و رحمةً و بشرى للمسلمين» (نحل،/ 89). برخى معتقدند اين آيه، از صريحترين آيههاى مربوط به جامعيت قرآن است (نك: عابدينى، احمد، ژرفايى قرآن و شيوههاى برداشت از آن، اوّل، اصفهان، مبارك، 59 / 1382).
14- براى پيگيرى اين بحث به گونهاى گستردهتر، بنگريد به: كلانترى، ابراهيم، قرآن و چگونگى پاسخگويى به نيازهاى زمان، اوّل، قم، نشر معارف، 344-269 / 1382.
15- به عنوان مثال اين موضوع در سخنان اخير پاپ بنديكت شانزدهم، هر چند به نقل از يك امپراطور چند قرن پيش، مطرح شد كه آموزههاى اسلامى و قرآن خلاف عقل و عقلانيت است )اين سخن پاپ از سوى افراد مختلف مورد نقد واقع شد. به عنوان نمونه نك: رحمتى، حسينعلى، «رو در روى حقيقت و مصلحت: به بهانه سخنان اخير پاپ»، روزنامه اطلاعات، شنبه 8 مهر 6 / 1385.
16- «يا ايّها النّاس إنّا خلقناكم من ذكرٍ و أنثى و جعلناكم شعوباً و قبائل لتعارفوا» (حجرات،/ 13)
71. Life styles
18- «انى جاعلك للنّاس إماماً» (بقره،/ 124).
19- مثل كار دكتر نجارزادگان در كتاب تفسير تطبيقى. نك: نجارزادگان، فتح اللَّه، تفسير تطبيقى: بررسى تطبيقى مبانى تفسير قرآن و معارفى از آيات در ديدگاه فريقين، اوّل، قم، مركز جهانى علوم اسلامى، 1383.
20- همان،/ 14.
12. Interdisciplinary
22- «احلّ اللَّه البيع و حرّم الربا» (بقره،/ 275).
32. Mcluhan, Marshall, Gutenberg Galaxy: The Making of Typographic Man, Toronto, University of Toronto Press, 1962
24- كاستلز، مانوئل، عصر اطلاعات: اقتصاد، جامعه و فرهنگ، احد عليقليان و افشين پاكباز، چهارم، تهران، طرح نو، 1384.
25- صغير، محمدحسين على، المستشرقون و الدراسات القرآنية، اوّل، بيروت، دارالمورخ العربى، 1420 ه،/ 18-13.
26- قال ابوعبداللَّهعليه السلام: «كونوا دعاة للنّاس بغير السنتكم» كلينى، محمد بن يعقوب، الكافى، چهارم، تهران، دارالكتب الاسلامية، 78/2 1365.
27- قال الصادقعليه السلام: «معاشر الشيعه! كونوا لنا زيناً و لا تكونوا علينا شيناً» حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعه، اوّل، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، 1409 ه، 194/12.
28- به گفته قرآن، يكى از حسرتهاى آدميان در قيامت، غفلت از كتاب خدا و يكى از شكوايههاى پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم هم، شكايت از مهجوريت قرآن است (فرقان،/ 30-29).
29- براى برخى از اين موارد نك: مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسة الوفاء، 1404 ه، 151/7 و 55/82.
30- بخشى از تأليفهاى قرآنى البته در زمينه علوم مربوط به قرآن است (براى آگاهى از سير تحول و تطورهاى انجام گرفته در حوزه تأليفات مرتبط با علوم قرآنى، نك: اقبال، ابراهيم، فرهنگنامه علوم قرآن، اوّل، تهران، چاپ و تكثير بينالملل، 1385).
براى آشنايى با برخى از آثار نگاشته شده درباره قرآن، بنگريد به يكى از بزرگترين مأخذشناسىهاى قرآنى يعنى كتابنامه بزرگ قرآن كريم، نك: بكايى، محمدحسن، كتابنامه بزرگ قرآن كريم، اوّل، تهران، نشر قبله و تراوش قلم، 1374. )تا كنون بيش از هفده جلد از اين مأخذشناسى منتشر شده است).